چشمداشت مامون از گرفتن بیعت براى ولایتعهدى امام رضا (ع) تامین هدفهایى بود که به اجمال ذیلا بیان مى گردد :
نخستین هدف
احساس ایمنى از خطرى که او را از سوى شخصیت امام رضا (ع) تهدید مى کرد. شخصیتى نادر که نوشته هاى علمیش در شرق و غرب نفوذ فراوان داشت و نزد خاص و عام به اعتراف مامون از همه محبوبتر بود. در صورت ولیعهدى ، او دیگر نمى توانست مردم را به شورش یا هرگونه حرکت دیگرى بر ضد حکومت ، دعوت کند .
هدف دوم
شخصیت امام باید تحت کنترل دقیق وى قرار گیرد، و از نزدیک هم از داخل و هم از خارج این کنترل بر او اعمال گردد، تا آنکه کم کم راه براى نابود ساختن وى به شیوه هاى مخصوصى هموار شود .
افزون بر این ، چشمهاى دیگرى نیز از سوى مامون براى مراقبت امام رضا گماشته شده بودند که تمام حرکات و اعمال وى را گزارش مى کردند. یکى از آنها "هشام بن ابراهیم راشدى " بود که از نزدیکان امام به شمار رفته (1 ).
هدف سوم
مامون مى خواست امام چنان به او نزدیکى پیدا کند که براحتى بتواند او را از زندگى اجتماعى محروم ساخته ، مردم را از او دور بگرداند. تا آنان تحت تاثیر نیروى شخصیت امام ، علم ، حکمت و درایتش قرار نگیرند .
از این مهمتر آنکه مامون مى خواست امام را از شیعیان و دوستانش نیز جدا سازد تا با قطع رابطه شان با او به پراکندگى افتند و دیگر نتوانند دستورهاى امام را دریافت نمایند .
هدف چهارم
همزمان با آنکه مامون مى خواست خود را در پناه وجود امام از خشم و انتقام مردم علیه بنى عباس مصون بدارد، همچنین مى خواست از احساسات مردم نسبت به اهلبیت که پس از برافروختن شعله جنگ بین او و برادرش پیوسته رو به تزاید نهاده بود نیز به نفع خویشتن و در راه مصالح حکومت عباسى ، بهره بردارى کند .
به دیگر سخن ، مامون از این بازى مى خواست پایگاهى نیرومند و گسترده و ملى براى خود کسب کند. او چنین مى پنداشت که به همان اندازه که شخصیت امام از تایید و نفوذ و نیرومندى برخوردار بود، حکومت وى نیز مى توانست با اتصال به او در میان مردم جا باز کند .
دکتر شیبى مى نویسد: ((امام رضا پس از ولیعهد شدن دیگر تنها پیشواى شیعیان نبود، بلکه اهل سنت ، زیدیه و دیگر فرقه هاى متخاصم شیعه ، همه بر امامت و رهبرى وى اتفاق کردند))(2 ).
اوضاع پر آشوب آن زمان که آشوب و بلوا و شورشها از هر سو مردم را فرا گرفته بود، ایجاب مى کرد که ذهن آن را به طرقى از حقیقت آنچه که در متن جامعه مى گذرد، منصرف گردانند. تا بدین وسیله و با توجه به رویدادهاى مهم مشکلات حکومت و ملت کمتر احساس شود .
هدف پنجم
نظام حکومتى در آن ایام نیاز به شخصیتى داشت که عموم مردم را با خشنودى به سوى خود جلب کند. در برابر آن افراد کم لیاقت و چاپلوسى که بر سر خوان حکومت عباسى فقط به منظور طلب شهرت و طمع مال گرد آمده بودند و حالشان بر همگان روشن بود، وجود چنان شخصیتى عظیم یک نیاز مبرم بود. به ویژه آنکه به لحاظ منطق در برابر هجوم علماى سایر ادیان با شکست مواجه مى شدند. هنگام بروز ضعف و پراکندگى در دستگاه دولتى ، متفکران سایر ادیان بر فعالیت خود بسى افزوده بودند .
بنابراین ، حکومت در آن ایام به دانشمندان لایق و آزاداندیش نیاز داشت نه به یک مشت آدم چاپلوس و خشک و تهى مغز. لذا مى بینیم که اصحاب حدیث متحجر را از خود مى راند، و برعکس، معتزلیانى چون (بشر مریسى) و (ابوالهذیل علاف) را به خویشتن جذب مى کرد. با این همه ، تنها شخصیت علمى که درباره برترى علمیش توام با تقوا و فضیلت ، کسى تردید نداشت امام رضا (ع) بود. این را خود مامون نیز اعتراف کرده بود. بنابراین ، حکومت به وى بیش از هر شخصیت دیگرى احساس نیاز مى کرد .
هدف ششم
اوضاع پر آشوب آن زمان که آشوب و بلوا و شورشها از هر سو مردم را فرا گرفته بود، ایجاب مى کرد که ذهن آن را به طرقى از حقیقت آنچه که در متن جامعه مى گذرد، منصرف گردانند. تا بدین وسیله و با توجه به رویدادهاى مهم مشکلات حکومت و ملت کمتر احساس شود .
هدف هفتم
بنابر آنچه که گفته شد دیگر براى مامون طبیعى بود که مدعى شود چنانکه در سند ولایتعهدى مدعى شده که هدف از تمام کارها و اقداماتش چیزى غیر از خیر امت و مصالح مسلمانان نبوده . حتى در کشتن برادرش نمى خواسته فقط به ریاست و حکومت دست یابد، بلکه بیشتر هدفش تامین مصالح عمومى مسلمانان بوده است . دلیل بر این ادعا آن است که چون خیر ملت را در جدا ساختن خلافت از عباسیان و تسلیم آن به بزرگترین دشمن این خاندان یافت ، هرگز درنگ نکرد و با طیب خاطر، به گفته خویش ، این عمل را انجام داد. بدین وسیله ، مامون کفاره گناه زشت خود را که قتل برادر بود و بر عباسیان هم بسیار گران تمام مى شد، پرداخت .
با این عمل رابطه امت را با خلافت استوار کرده اعتمادشان را در این راه جلب نمود، بگونه اى که دل و دیده مردم متوجه آن گردید. مردم بدین امر دل بسته بودند که دستگاه خلافت از آن پس با آنان و در خدمتشان خواهد بود .
در نتیجه ، مامون با این شگرد توانسته بود براى هر اقدامى که در آینده ممکن بود انجام دهد، حمایت مردم را جلب کند هر چند که آن اقدام نامانوس و یا نامعقول جلوه نماید
احساس ایمنى از خطرى که او را از سوى شخصیت امام رضا (ع) تهدید مى کرد. شخصیتى نادر که نوشته هاى علمیش در شرق و غرب نفوذ فراوان داشت و نزد خاص و عام به اعتراف مامون از همه محبوبتر بود. در صورت ولیعهدى ، او دیگر نمى توانست مردم را به شورش یا هرگونه حرکت دیگرى بر ضد حکومت ، دعوت کند .
هدف هشتم
مامون مى خواست با انتخاب امام رضا به ولیعهدى خویش ، شعله شورشهاى پى در پى علویان را که تمام ایالات و شهرها را فرا گرفته بود، فرو نشاند. براستى همینگونه هم شد، چون پس از انجام بیعت تقریبا دیگر هیچ قیامى صورت نگرفت ، مگر قیام عبدالرحمن بن احمد در یمن ، و تازه انگیزه آن ظلم والیان آن منطقه بود که به مجرد دادن قول رسیدگى به خواسته هایش ، او نیز بر سر جاى خود نشست .
در اینجا چند نکته را هم باید افزود :
الف : موفقیت مامون تنها در فرونشاندن این شورشها نبود، بلکه اعتماد بسیارى از رهبران و هواخواهانشان را نیز به سوى خود جلب کرد .
ب : به علاوه ، بسیارى از این رهبران و پیروانشان با مامون بیعت هم کردند. اساسا بیشتر مسلمانان که تا آن زمان مخالف او بودند، از در اطاعت در آمدند. این خود بدون تردید یکى از بزرگترین آرزوهاى مامون بود .
ج : بیشتر قیامهایى که بر ضد مامون صورت مى گرفت ، از سوى اولاد حسن بود، به ویژه آنانى که آیین زیدیه را پذیرفته بودند. لذا او مى خواست که در برابر ایشان ایستادگى کرده ، براى همیشه خود و آیینشان را به نابودى کشاند. (3 )
هدف نهم
مامون ، به گمان خود، از امام رضا قانونى بودن اقدامات خود را در مدت ولایتعهدى ، بطور ضمنى تایید گرفت ، و همان تصویرى را که خود مى خواست از حکومت و حاکم در برابر دیدگان مردم قرار داد. وى در تمام محافل تاکید مى کرد که فقط حاکم اوست و اقداماتش نیز چنین و چنان است . دیگر کسى حق نداشت آرزوى حکمران دیگرى بکند حتى اگر به خاندان پیغمبر تعلق مى داشت .
بنابر این ، سکوت امام در برابر اعمال هیات حاکمه در ایام ولایتعهدى ، بعنوان رضایت و تایید وى تلقى مى شد. در آن صورت ، مردم براحتى مى توانستند ماهیت حکومت خود امام یا هر علوى دیگرى که ممکن بود روزى بر سر کار آید، پیش خود مجسم کنند. حال اگر قرار است که شکل و محتوا و اساس یکى باشد و فقط در نام و عنوان اختلافى رخ دهد، مردم چرا خود را به زحمت انداخته دنبال چیزى که وجود خارجى ندارد، یعنى حکومتى برتر و حکمرانانى دادگسترتر، بگردند.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1. بحار / 49 / ص 139 مسند الامام الرضا / 1 / ص 77 و 78 عیون اخبار الرضا / 2 / ص 153.
2. الصلة بین التصوف و التشیع / ص 256.
3. البدایة و النهایة /10 / ص 147 و سایر کتابهاى تاریخى ، به فصل «منبع خطر براى عباسیان» همین کتاب نیز مراجعه کنید.
منبع: زندگى سیاسى هشتمین امام حضرت على بن موسى الرضا (ع) علامه سید جعفر مرتضى حسینى عاملی؛